قالب های فارسی وردپرس 24

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 24

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

نگاهی به رشد شگفت‌انگیز کمپانی هواوی

هواوی

این کمپانی نماد مهمی برای صنعت تکنولوژی کشور چین محسوب می‌شود. شرکت هواوی طی چند سال از ساخت تجهیزات سوئیچینگ مخابراتی، به یکی از مهم‌ترین شرکت‌های بین‌المللی در زمینه تکنولوژی بدل شده است.

اگرچه بسیاری از افراد با شنیدن نام آن به یاد گوشی‌های هوشمند می‌افتند، اما این کمپانی در بسیاری از دیگر زمینه‌ها هم فعالیت می‌کند که از بین آن‌ها می‌توانیم به سرویس‌های ابری و هوش مصنوعی اشاره کنیم.

با وجود نگرانی فزاینده کشورهای مختلف در رابطه با خطر امنیتی تجهیزات این کشور و ممنوعیت آن در کشورهایی مانند آمریکا، نیوزیلند، استرالیا و ژاپن و حتی دستگیری مدیر مالی آن در کانادا به اتهام دور زدن تحریم‌های ایران، این شرکت موفق شده همچنان به رشد شگفت‌انگیز خود ادامه دهد.

هواوی

درآمد هواوی طی سال‌های گذشته

این رشد شرکت هواوی بر بستر رشد همه‌جانبه اقتصاد چین امکان‌پذیر شده که حالا به‌عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان به حساب می‌آید. به همین خاطر هواوی با بهره‌گیری از بازار داخلی این شرکت، خیلی زود توانست به رشد موردنظر خود دست پیدا کند. یکی از مهم‌ترین حوزه‌های فعالیت این کمپانی، در زمینه‌ی گجت‌های مصرفی به‌خصوص گوشی‌های هوشمند است.

چند ماه قبل، این شرکت بالاخره در زمینه تولید گوشی‌های هوشمند، اپل را پشت سر گذاشت و به دومین شرکت سازنده گوشی‌های هوشمند در جهان بدل شد. اگرچه معمولاً تمام این گوشی‌های تولیدشده به دست مصرف‌کننده نمی‌رسد، اما چنین آماری روی هم رفته نشان‌دهنده‌ی محبوبیت فزاینده شرکت هواوی است.

هواوی

مقایسه سهم بازار گوشی‌های هواوی و دیگر شرکت‌های رقیب

افزایش فروش گوشی‌های هوشمند هواوی علی‌رغم خصومت برخی کشورها به‌خصوص آمریکا نسبت به این کمپانی، امکان‌پذیر شده است. در آمریکا، هیچ اپراتور مخابراتی از هواوی پشتیبانی نمی‌کند و این یعنی کاربران می‌توانند این گوشی‌ها را خریداری کنند، ولی تبلیغ چندانی برای آن‌ها صورت نمی‌گیرد و به‌صورت قسطی هم نمی‌توانند آن‌ها را خریداری کنند.

اما مهم‌ترین بخش این کمپانی، قسمت مربوط به تجهیزات مخابراتی آن است و واشنگتن به‌خصوص برای این بخش از هواوی، شمشیر را از رو بسته است. دولت آمریکا با بیان نگرانی‌های امنیتی، بهره‌گیری از تجهیزات مخابراتی این شرکت را ممنوع اعلام کرده و با مذاکره با کشورهای هم‌پیمان خود، می‌خواهد دیگر کشورها را هم ترغیب به انجام این کار کند؛ تصمیمی که تا حالا برخی از کشورها از آن استقبال کرده‌اند. با وجود این اقدامات، در سه سال گذشته، بازار محصولات هواوی، حتی در آمریکا، وسعت یافته است.

هواوی

درآمد هواوی در مناطق مختلف جهان

تصمیم واشنگتن برای ممنوعیت استفاده از تجهیزات مخابراتی هواوی، تابه‌حال مورد استقبال دولت‌های نیوزیلند، استرالیا و ژاپن قرار گرفته است. با توجه به فشار همه‌جانبه دولت آمریکا، سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا هواوی همچنان می‌تواند به افزایش رشد خود در مناطق مختلف جهان ادامه دهد؟

۱۰ سال تجربه و ۳ روش افزایش بازدید از سایت [محتوا پادشاه نیست!]

/در مقالات آموزشی
سلام بر شما همنشین عزیز که منظور دارید بازدید سایتتون رو بالا ببرید.

من در این مقاله ۳ شیوه به شما شناسایی میکنم که بتونید بازدید سایت خودتون رو به چهره واقعی و از راه گوگل بالا ببرید. دائما توی این سایت و اوون سایت نگردین برای افزایش بازدید سایت به صورت رایگان  و افزایش ورودی گوگل و این چیز ها، این سه روشی که میگم ابتدایی ترین ها و مختصر خرج ترین ها هستند از اینها ساده تر اصلا نداریم.

قبل از پیوسته این رو هم بگم که من ۱۰ ساله به صورت تخصصی توی گستره سئو و دیجیتال مارکتینگ کار میکنم، بعد حرف های من ارزش اینکه این نوشتار ۵ دقیقه ای رو لغایت فرجام بخونید داره. البته برای رسیدن به نتیجه دربایستن نیست که خیلی صبور باشید !

روش اول) پیدا کردن کلمات مخفی

الان روشنگری میدم! الی حالا شده توی گوگل در باره یک موضوع جدید سرچ کنید و ببینید هیچ نتیجه صحیح و حسابی پیدا نشد؟ خیلی های دیگه هم در باره همون موضوع سرچ کردن و به نتیجه نرسیدن. البته احتمالا شما اطلاعات کافی در اوون مورد ندارید که درباره اش جست و جو میکردین، ولی بی گمان در پهنه کاری شما هم موضوعاتی هستی دارن که گوگل پاسخ خوبی برای اوونها نداره.

[زود نگید، “نه نیست همه چیز رو قبلا بقیه نوشتن”، شما نیم ساعت بگردید می بینید که خیلی زیاد هم هست]

خوب فکر کنم بقیه پیشه رو حدس زدید، خیلی روشنه که این کلمات هیچ رقیبی ندارن. بعد شغل شما اینه که این کلمات رو پیدا کنید و یک نوشتار در موردش توی سایتتون بنویسید. تموم،! مشابه آب خوردن رتبه یک رو میگیرید و پشت راز اوون هم بازدید.

نکته: وقتی حرفه ای شدید بین کلماتی که پیدا می کنید باید اوونهایی رو برگزیدن کنید که بازدید اکثریت دارند. بعد که چیره دست تر شدین باید بتونید پر بازدید ترین کلمات گیتی رو که مطلب در موردش نیست پیدا کنید. من تو دوره های آموزشی طریق انجام این پیشه رو یاد میدم.

روش دوم) خوندن اندیشه مردم

نمی خواد کار خارق العاده ای انجام بدید. وبمستر تولز رو مفتوح کنید و کلماتی که سایت شما با اوونها توی نتایج بوده رو به ترتیب نمایش (impression) مرتب کنید. می بینید که ملت چیز های شگفت و غریبی که مرتبط به دامنه کاری شما است و شما هیچ وقت به ذهنتون نرسیده رو سرچ می کنن. خب مشخص شد دیگه، اگر مطلب کاملی در این دامنه توی سایتتون هست برای این کلمات بهینه کنید و اگر نیست یک مطلب کامل در مورد اوونها توی سایتتون بنویسید تا افرادی که اوون عبارات رو سرچ میکنن به سایت شما بیان. این یک تولید محتوا هدفمند است.

نکته: اگر هنوز وب مستر تولز رو ستاپ نکردین نمیتونین از این طریق کاربرد کنید. این مطلب رو که خوندین برین ستاپ کنین از نزدیک ۳-۴ روز بعدش تدریجا گزارش کلمات میاد.

روش سوم) منزه کردن

این روش یکم تکنیکی هست، فقط یک کم. معمولا کل چند واژه پر سرچ دلخواه دارن که چشم وهمچشمی سختی هم داره، پس برای اینکه توی اوون واژه ها رتبه بگیرن، ۵۰۰ لغایت صفحه توی سایتشون درست میکنن و اوون صفحات رو برای کلمات باره نظرشون بهینه میکنن. خوب با این کار دیگه هیچ وقت رتبه نمیگیرین! مطمئن باشید!

اما چیکار باید اتمام بدید. گرد از بهترین اوون صفحات رو در مورد کلمه کلیدی مورد عقیده پیدا کنید، مطالب بقیه صفحات رو به اوون اضافه کنید و آدرس صفحات دیگه رو هم پاک کنید و بعد ریدایرکت کنید به همین صفحه. پس حالا تنها یک صفحه دارید که برای کلمه پر چشم وهمچشمی بهینه شده. بسته به میزان چشم وهمچشمی واژه و دیگر پارامتر ها رتبه شما در اوون واژه شفا پیدا میکنه و به همون نسبت بازدید از سایت شما افزایش پیدا میکنه.

مشاهده جدیدترین توییت‌ها در ابتدای صفحه‌ی توییتر ممکن می‌شود

این هفته شاهد انتشار اطلاعیه‌های متعددی از سوی توییتر بودیم. پس از انتشار خبر اضافه‌شدن قابلیت گزارش دادن ربات‌ها و گزارشی از تصمیم جک دورسی، مدیرعامل توییتر، برای حذف دکمه‌ی لایک، اکنون اطلاعیه‌ی جدیدی از سوی این شرکت منتشر ‌شده که خبر از اضافه ‌شدن یک دکمه‌ی جدید در صفحه‌ی اصلی توییتر برای غیر‌فعال کردن نمایش بهترین توییت‌ها در ابتدای صفحه می‌دهد. این قابلیت آزمایشی در ‌عوض به کاربران اجازه می‌دهد تا جدیدترین توییت‌ها را در ابتدای صفحه مشاهده ‌کنند و به آسانی این حالت را به مشاهده بهترین توییت‌ها تغییر دهند.

به‌گفته‌ی دورسی، این قابلیت از روز چهارشنبه در اختیار برخی از کاربران سیستم‌عامل iOS و همچنین کارمندان این شرکت قرار می‌گیرد.

کایون بیکپور، مدیر‌ محصول توییتر در توییتی اعلام کرد:

می‌خواهیم تغییر بین حالت‌های مشاهده بهترین و جدیدترین توییت‌ها را آسان‌تر کنیم. بنابراین در حال آزمایش این قابلیت به‌عنوان یک گزینه‌ی کاملاً در دسترس به‌ جای قابلیتی پنهانی در تنظیمات هستیم.

ماه گذشته توییتر گزینه‌ی جدیدی را معرفی کرد که امکان غیر‌فعال کردن نمایش بهترین توییت‌ها در ابتدا و درعوض نمایش معکوس توییت‌ها بر اساس تاریخ نگارش را فراهم می‌کرد. این حرکت با استقبال فراوان کاربران همراه شد ولی امکان دسترسی به آن فقط از طریق منوی تنظیمات ممکن بود. در آن زمان توییتر اعلام کرد که به دنبال روشی برای تغییر حالت نحوه‌ی نمایش توییت‌ها است.

همچنین در اطلاعیه‌ی دیگری که در روز چهارشنبه منتشر شد، توییتر از قابلیت گزارش‌ کردن ربات‌ها برای نشانه‌گذاری محتوای اسپم و آن چه که تلاش برای دستکاری در این پلتفرم خواند، پرده‌ برداشت.

این شرکت با انتشار توییتی اعلام کرد:

فعالیت‌هایی که به دنبال دستکاری یا اختلال در سرویس توییتر باشد، مجاز نیستند. ما در صورت مشاهده، آن‌ها را حذف می‌کنیم. شما از اکنون می‌توانید در هنگام گزارش دادن، نوع اسپم را نیز مشخص کنید، از جمله حساب‌های جعلی.

هر دو قابلیت ذکر شده در صورتی که تغییرات بیش از حدی را به همراه نداشته ‌باشد، قطعا مورد پسند کاربران قرار می‌گیرد.

RSS؛ داستان ظهور و افول استانداردی که قرار بود اینترنت را متحول کند

داستان RSS را از دو منظر می‌توان بررسی کرد؛ روایت نخست، داستان نسخه‌ای از آینده‌ی اینترنت است که هیچ‌گاه به‌ثمر نرسید و دومی داستان چگونگی تبدیل شدن تلاشی همه‌جانبه برای بهبود استانداردی مشهور، به یکی از بحث‌برانگیزترین و تلخ‌ترین نزاع‌ها بر سر ایجاد انشعاب در تاریخ توسعه‌ی نرم‌افزارهای متن باز است.

در اواخر دهه‌ی نود میلادی، دوران یکه‌تازی مرورگر نت‌اسکیپ و حباب دات-کام، همه می‌دانستند که اینترنت قرار است به پدیده‌ای بسیار بزرگ‌تر از آن‌چه در آن روزها بود، تبدیل شود؛ اما آنچه کسی نمی‌توانست پیش‌بینی کند، مسیر پیشرفت اینترنت بود. یکی از نظریه‌های مشهور آن زمان این بود که انقلاب بعدی اینترنت قرار است از طریق سندیکایی شدن آن صورت بگیرد؛ درست مانند اتفاقی که پیش از آن برای صنعت چاپ، رادیو و تلویزیون در آمریکا رخ داده بود. (سندیکایی کردنِ (Syndication) محتوا، اصطلاحی است که از صنعت چاپ و رسانه وام گرفته شده و تقریبا مختص آمریکا است؛ جایی که در آن شبکه‌ یا ایستگاه تلویزیونی مرکزی وجود ندارد. فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌ی «هم‌نشری» را به عنوان معادل سندیکایی کردن پیشنهاد داده است که در ادامه‌ی متن از آن استفاده خواهیم کرد. برای آشنایی بیشتر با هم‌نشری در رسانه‌های صوتی-تصویری اینجا، هم‌نشری در صنعت چاپ اینجا، و هم‌نشری در وب اینجا را ببینید.)

اینترنت، که در اصل برای ارتباط مستقیم بین دو «طرف» طراحی شده بود (برای مثال دریافت یک فایل توسط یک کلاینک، از یک سرور تک میزبانه)، قرار بود توسط استاندارهای جدید متحول شود؛ استاندارد‌هایی که امکان بسته‌بندی جدید و نشر یک وب‌سایت از طریق کانال‌های مختلف را فراهم می‌کردند. کوین ورباخ، از نویسندگان خبرنامه‌ی معروف Release 1.0 که بین سرمایه‌گذاران دهه‌ی ۹۰ میلادی از تأثیر و نفوذ به‌سزایی برخوردار بود، پیش‌بینی می‌کرد که هم‌نشری تبدیل به «مدل اقتصادی اصلی اینترنت» شود؛ به‌گونه‌ای که کسب‌‌وکارها و افراد بتوانند هم‌زمان با داشتن کنترل بر هویت شخصی آنلاین خود، از مزایای مقیاس‌پذیری در ابعاد بزرگ هم بهره‌مند شوند.

ورباخ برای مخاطبان خود از این مثال استفاده می‌کرد:

تصور کنید یک شمشیرباز به‌جای اینکه مجبور باشد به‌صورت مستقیم به سایت مخصوص فروش تجهیزات شمشیربازی سر بزند، بتواند از طریق یک ویجت که در سایت موردعلاقه‌اش ادغام شده است، اقدام به خرید شمشیر جدید کند. درست مانند دنیای تلویزیون که شبکه‌های بزرگ امتیاز برنامه‌های خود را به شبکه‌های کوچک‌تر محلی می‌فروشند، هم‌نشری در وب نیز این امکان را به کسب‌وکارهای اینترنتی می‌دهد تا از طریق چندین واسطه با مشتریان خود در تماس باشند. در نهایت چنین مدلی قدرت کنترل قابل توجهی به مصرف‌کنندگان عادی در انتخاب روش و چگونگی ارتباط با کسب‌وکارهای اینترنتی خواهد داد.

RSS یکی از استاندارهایی بود که وعده‌ی محقق شدن چنین آینده‌ای را می‌داد؛ آینده‌ای مبتنی بر هم‌نشری. به‌نظر ورباخ، RSS «بهترین مثال برای یک پروتکل سبک هم‌نشری» بود. در یکی دیگر از مقالات آن زمان، RSS «اولین پروتکلی که پتانسیل XML را به‌خوبی درک کرده است» نامیده شده بود.

آیکون نارنجی RSS حالا دیگر نماد مقاومت علیه «وب متمرکز و کنترل شده توسط تنها چند ابرشرکت» است

درحالی که این پروتکل انقلابی قرار بود ابزاری برای ایجاد کانال‌های اختصاصی ارتباط کاربران و تولیدکنندگان محتوا در بستر وب باشد، اکنون پس از گذشت دو دهه RSS یک فناوری در حال مرگ است که تنها توسط معدودی پادکستر و برنامه‌نویس‌های صاحب وبلاگ‌های تکنولوژی استفاده می‌شود. حتی در میان همین گروه‌ها، از RSS بیشتر به‌عنوان یک نماد استفاده می‌شود تا ابزاری کاربردی. اگرچه هنوز هم افرادی هستند که از خواننده‌ها (یا به‌اصلاح ریدرهای) RSS استفاده می‌کنند، اما اضافه کردن فید RSS به وبلاگ در سال ۲۰۱۸ بیشتر جنبه‌ی نمادین دارد. آیکون نارنجی RSS حالا دیگر نماد مقاومت علیه «وب متمرکز و کنترل شده توسط تنها چند ابرشرکت» است؛ واقعیتی که کوچکترین همخوانی با «وب مبتنی بر هم‌نشری» و آنچه ورباخ از آینده‌ی اینترنت متصور بود ندارد.

خبرخوان فید RSS وبلاگ

اضافه کردن فید RSS به وبلاگ در سال ۲۰۱۸ بیشتر حرکتی نمادین است، تا ابزاری کاربردی

آینده‌ی روشن RSS چطور این‌گونه تیره و تار شد؟ آیا سقوط آن اجتناب‌ناپذیر بود یا جدالی تلخ برسر توسعه‌ی یک استانداردِ واحد، RSS را محکوم به فنا کرد؟

آب گل‌آلود

RSS دوبار اختراع شد؛ درنتیجه هیچگاه صاحب و متولی مشخصی نداشت و از همان ابتدا بحث و جدل‌های تلخی پیرامون آن وجود داشت. در سال ۱۹۹۸، نت‌اسکیپ به‌سختی سعی داشت نقشه‌ی راه مشخصی برای آینده‌ی خود ترسیم کند. محصول پرچم‌دار شرکت، مرورگر نت‌اسکیپ، که زمانی ۸۰ درصد کاربران اینترنت از آن استفاده می‌کردند، به‌سرعت در حال از دست دادن سهم بازار به مرورگراینترنت اکسپلورر  مایکروسافت بود. به‌همین دلیل نت‌اسکیپ تصمیم گرفت مبارزه در میدانی جدید را آغاز کند. در ماه می همان سال، گروهی در نت‌اسکیپ گرد هم آمدند تا روی پروژه‌ای با نام «پروژه‌ی ۶۰» کار کنند. دو ماه بعد، نت‌اسکیپ سرویس «مای نت‌اسکیپ» را معرفی کرد؛ پرتالی که قرار بود با پرتال‌های دیگری چون یاهو، MSN و اکسایت رقابت کند.

یک سال بعد نت‌اسکیپ از «مای نت‌اسکیپ نتورک» رونمایی کرد. کاربران نت‌اسکیپ حالا می‌توانستند با شخصی‌سازی صفحه‌ی مای نت‌اسکیپ خود و اضافه کردن «کانال»های گوناگون، سرخط خبرها را از سراسر اینترنت در صفحه‌ی خود مشاهده کنند. مادامی که سایت مورد علاقه‌ی شما از فایلی خاص با فرمت دیکته شده توسط نت‌اسکیپ استفاده می‌کرد، می‌توانستید با کلیک روی گزینه‌ی «اضافه‌کردن کانال»، آن را به محیط مای نت‌اسکیپ خود اضافه کنید. سپس جعبه‌ی کوچکی شبیه به تصویر زیر، حاوی تعدادی لینک از سرخط خبرها، به پرتال مای نت‌اسکیپ شما اضافه می‌شد.

rss نت اسکیپ

فایل مخصوصی که وب‌سایت‌های شرکت‌کننده در طرح نت‌اسکیپ مجبور بودند از آن استفاده کنند، یک فایل RSS بود. هنگام معرفی مای نت‌اسکیپ نتورک، نت‌اسکیپ توضیح داد که RSS مخفف «RDF Site Summary» است؛ درحالی که از لحاظ فنی، این نام‌گذاری از پایه غلط بود. RDF یا Resource Description Framework در اصل گرامری برای توصیف ویژگی‌های خاص یک منبع دلخواه است. در سال ۱۹۹۹، کنسرسیوم جهانی وب (W3C) پیش‌نویسی برای مشخصات نهایی RDF درنظر گرفته بود. اگرچه RSS قرار بود برمبنای RDF باشد، اما نمونه‌ی اسناد RSS که نت‌اسکیپ منتشر کرده بود بااینکه از فضای نام RDF XML بهره می‌بردند، از هیچ تگ RDF استفاده نمی‌کردند.

در یکی از اسناد مشخصات RSS نت‌اسکیپ، دن لیبی، از نویسندگان مشخصات نوشته بود:

در این نسخه از مای نت‌اسکیپ نتورک، نت‌اسکیپ عمدا پیچیدگی فرمت RSS را محدود کرده است.

در این مشخصات، شماره‌‌ی نسخه‌ی 0.9 برای اولین انتشار RSS درنظر گرفته شده بود. هدف چنین نام‌گذاری خاصی این بود که در نسخه‌های بعدی، RSS بیش از پیش به مشخصات تعریف شده‌ی XML توسط W3C و پیش‌نویس مشخصات RDF نزدیک شود.

لیبی و یکی دیگر از کارمندان نت‌اسکیپ با نام راماناتان گوها به‌صورت مشترک RSS را توسعه داده بودند. گوها که پیش از پیوستن به نت‌اسکیپ برای اپل کار می‌کرد، فریم‌ورک فرا محتوا (MCF) را توسعه داده بود. MCF برای نمایش دادن فراداده (متادیتا)ی هر چیزی، از سایت اینترنتی گرفته تا فایل‌های محلی، ساخته شده بود. گوها برای به‌نمایش گذاشتن قدرت این فرمت، اپلیکیشن HotSauce را توسعه داده بود که رابطه‌ی بین فایل‌ها را مانند شبکه‌ای از نقاط معلق در فضایی سه‌بعدی به‌تصویر می‌کشید.

پس از ترک اپل، گوها با همکاری یکی از کارمندان نت‌اسکیپ با نام تیم بری، نسخه‌ای از MCF را مبتنی بر XML توسعه دادند که بعدها تبدیل به مبنای W3C برای پیش‌نویس مشخصات RDF شد. به‌همین دلیل، چندان جای تعجب نبود که گوها و لیبی اصرار داشتند RDF را در RSS ادغام کنند؛ اما همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم، اولین نسخه‌ی RSS که نت‌اسکیپ آن را با نام RSS 0.9 منتشر کرد، تقریبا هیچ اشتراکی با RDF نداشت. لیبی بعدها در این‌باره توضیح داد که نسخه‌ی اولیه‌ی RSS که قرار بود برمبنای RDF باشد، به دلیل محدودیت‌های زمانی و این موضوع که «RDF برای کاربران معمولی بیش از حد پیچیده است» ساده‌تر درنظر گرفته شد.

پورتال یاهو msn

رقابت یاهو، msn، اکسایت و نت‌اسکیپ در اواخر دهه‌ی ۹۰ میلادی به «جنگ پرتال‌ها» مشهور بود.

درحالی‌که نت‌اسکیپ سعی داشت در «جنگ پرتال‌ها» نگاه‌ها را به سمت خود جلب کند، در گوشه‌ی دیگری از وب، پدیده‌ای با نام «وبلاگ نویسی» درحال ظهور بود. یکی از پیشگامان این پدیده‌ی نوظهور دیو واینر، مدیرعامل یوزرلند بود؛ شرکتی که با توسعه‌ی اولین سیستم‌های مدیریت محتوا، وبلاگ‌نویسی را برای کسانی که دانش فنی چندانی در زمینه‌ی اینترنت و برنامه‌نویسی نداشتند میسر می‌کرد. وبلاگ شخصی واینر با نام «اخبار اسکریپتینگ» اکنون یکی از قدیمی‌ترین وبلاگ‌های موجود در اینترنت است. یک سال پیش از معرفی شبکه‌ی مای نت‌اسکیپ، واینر اعلام کرده بود که وبلاگش از این پس علاوه بر HTML به‌صورت XML هم در دسترس خواهد بود.

پرتال‌های اینترنتی و وبلاگ‌ها، اولین موتورهای محرک توسعه‌ی RSS بودند

فرمت XML دیو واینر که بی‌شباهت به CDFمایکروسافت نبود، بعدها به فرمت Scripting News مشهور شد. درست شبیه به RSS نت‌اسکیپ، فرمت واینر هم به محتوای وبلاگ‌ها به‌گونه‌ای ساختار می‌داد که بتوان از آن‌ها در دیگر نرم‌افزارها استفاده کرد. هنگامی که نت‌اسکیپ RSS 0.9 را منتشر کرد، واینر و شرکتش «یوزرلند» از هر دو فرمت پشتیبانی کردند؛ هرچند واینر عقیده داشت «فرمت نت‌اسکیپ به‌شدت ناقص و فاقد بسیاری از ویژگی‌های کلیدی مورد نیاز نویسندگان و خوانندگان وب است». فرمت RSS نت‌اسکیپ تنها می‌توانست تعدادی لینک را نمایش بدهد، درحالی‌که فرمت اسکریپتینگ نیوز واینر مجموعه‌ای از پاراگراف‌ها را که هرکدام می‌توانستند حاوی چندین لینک باشند، به‌نمایش می‌گذاشت.

ژوئن ۱۹۹۹، درست دو ماه پس از معرفی شبکه‌ی مای نت‌اسکیپ، واینر نسخه‌ی جدید فرمت اسکریپتینگ نیوز را با نام ScriptingNews 2.0b1 معرفی کرد. واینر ادعا می‌کرد پس از اینکه در تماس با نت‌اسکیپ برای مطلع کردن آن‌ها از نواقص RSS 0.9 به بن‌بست رسیده، تصمیم به توسعه‌ی نسخه‌ی جدید فرمت خودش گرفته است. فرمت جدید اسکریپتینگ نیوز، آیتم‌های جدید متعددی به المانِ <header> اضافه کرد که باعث می‌شد فرمت واینر از بسیاری لحاظ با RSS به برابری برسد؛ هرچند دو فرمت همچنان با یکدیگر تفاوت داشتند. فرمت واینر همچنان از لحاظ میزان محتوای نمایش داده شده از RSS جلوتر بود و می‌توانست به‌جز لینک، پاراگراف‌های کامل را نیز شامل شود.

xml rss

پیش از فراگیرشدن نماد امروزی RSS، وبسایت‌ها برای دکمه‌ی فید خود از آیکون نارنجی رنگی که درون آن XML نوشته شده بود استفاده می‌کردند.

نت‌اسکیپ یک ماه بعد RSS 0.91 را منتشر کرد. در این به‌روزرسانی RSS دیگر مخفف «RDF Site Summary» نبود و حروف آن حالا نماینده‌ی عبارت «Rich Site Summary» شده بودند. همان‌طور که از این تغییر نام می‌توان حدس زد، تمامی تگ‌ها و المان‌های RDF حذف شدند و به‌جای آن‌ تگ‌های اسکریپتینگ نیوز در دل RSS گنجانده شدند. لیبی درباره‌ی این به‌روزرسانی نوشته بود:

رفرنس‌های RDF حذف شدند. RSS دراصل به‌عنوان متادیتا برای فراهم کردن خلاصه‌ای از سایت طراحی شده بود. دو چیز واضح هستند: اول اینکه تولید‌کنندگان محتوا بیشتر خواهان فرمت هم‌نشری هستند تا متادیتا. فرمت متادیتا برای کاربران به آسانی قابل درک نیست. دوم اینکه ابزارهای کمی برای تولید، تأیید اعتبار و پردازش RDF وجود دارد. به همین دلایل ما تصمیم گرفته‌ایم از راهکار XML استاندارد استفاده کنیم.

واینر از RSS 0.91 به‌شدت استقبال، و یوزرلند آن را جایگزین فرمت ScriptingNews 2.0b1 کرد. برای مدت کوتاهی به‌نظر می‌رسید که بالاخره مشخصات RSS نهایی و تثبیت شده باشد و توسعه‌دهندگان وب در مورد آن به اجماع رسیده‌ باشند.

انشعاب بزرگ

تنها یک سال بعد، با پیشرفت اینترنت و گسترده‌تر شدن استفاده از هم‌نشری در آن، مشخصات RSS 0.91 بسیار ناکارآمد و محدود کننده به‌نظر می‌رسید. کاربردهای بسیاری را می‌شد تصور کرد که تنها به‌دلیل محدودیت‌های مشخصات RSS، توسعه‌دهندگان قادر به پیاده‌سازی آن‌ها نبودند. برای مثال، هر کانال RSS به تنها ۱۵ آیتم محدود بود.

حالا دیگر RSS توسط سازمان‌های متعددی استفاده می‌شد. به‌جز نت‌اسکیپ، که به نظر می‌رسید پس از انتشار RSS 0.91 اشتیاق توسعه RSS را از دست داده بود، شرکت‌های دیگری از جمله یوزرلند، اورایلی نت (که یک گردآورنده‌‌ی RSS با نام میرکت ساخته بود) و Moreover.com هم از RSS استفاده می‌کردند. نمایندگان این سازمان‌ها و دیگر افراد علاقه‌مند به توسعه‌ی RSS از طریق یک میلینگ لیست مرتبا درباره‌ی بهبود دادن RSS 0.91 به بحث و تبادل نظر می‌پرداختند؛ هرچند درباره‌ی چگونگی این بهبودها اختلاف‌نظرهای عمیقی وجود داشت.

آرشیوی از این بحث و تبادل نظر با نام «میلینگ لیست هم‌نشری» همچنان وجود دارد که می‌توانید آن را از اینجا مشاهده کنید. مطالعه‌ی این میلینگ لیست برای علاقه‌مندان به تاریخچه‌ی اینترنت می‌تواند بسیار جذاب باشد و به‌خوبی نشان دهد که اختلاف نظر در جامعه‌ی RSS چگونه درنهایت به گسست آن انجامید.

نت‌اسکیپ بعد از سال ۱۹۹۹ دست از توسعه‌ی RSS کشید و عملا آن را به‌حال خود رها کرد

یکی از طرف‌هایی که باعث این گسست شد، واینر بود. واینر اگرچه برای تکامل RSS بی‌قرار بود، اما عقیده داشت که تغییرات اعمال‌شده باید محافظه‌کارانه باشند. سرانجام در ژوئن ۲۰۰۰ واینر مشخصات RSS خودش را به‌عنوان نقطه‌ی مرجعی برای توسعه‌ی آینده‌ی RSS در وب‌سایت یوزرلند منتشر کرد. مشخصات واینر با RSS 0.91 نت‌اسکیپ تفاوت چندانی نداشت و به قول خودش تنها «تمیزکاری» اسناد بود. به عقیده‌ی واینر علت موفقیت RSS سادگی آن بود و از آنجایی که نت‌اسکیپ عملا RSS را به‌حال خود رها کرده بود، در غیاب یک متولی مشخص، افرادی از گوشه و کنار اینترنت دوباره فضای نام و RDF را به آن اضافه کرده بودند. این کار باعث شده بود که RSS به‌شدت پیچیده‌تر شود؛ درحالی که مزیت قابل توجهی برای تولید کننده‌ی محتوا به آن اضافه نشده بود. واینر در میلینگ لیست در این‌باره گفته بود:

من همچنان در فکر چگونگی توسعه‌ی RSS هستم. ویژگی‌های ICE مانند «انتشار و دنبال کردن» (publish و subscribe) در صدر لیست خواسته‌های من هستند، اما همچنان با چنگ و دندان برای حفظ سادگی RSS خواهم جنگید. من هوادار المان‌های انتخابی هستم، اما استفاده از فضای نام و RDF را دوست ندارم. متوجهم که افرادی ممکن است بخواهند این مسیر را انتخاب کنند، برای همین فکر می‌کنم باید اینجا از هم منشعب شویم. ایده‌هایی برای مسیر انشعاب دارم که فعلا آن‌ها را پیش خودم نگه می‌دارم.

بسیاری از جمله اورایلی، ایان دیویس و آرون شوارتز با واینر مخالف بودند و عقیده داشتند RSS برای برآورده کردن نیازهای گوناگون تولیدکنندگان محتوا به فضای نام احتیاج دارد. پیشنهاد دیویس یک سیستم ماژولار بر مبنای فضای نام بود. با این رویکرد، به‌جای گنجاندن ویژگی‌های جدید که باعث پیچیدگی مشخصات RSS می‌شدند، امکان اضافه کردن ویژگی‌ها از طریق افزونه میسر می‌شد. تیماورایلی-دیویس-شوارتز که طرفدار فضای نام بودند، عقیده داشتند RSS به‌زودی به‌جز هم‌نشری وبلاگ‌ها، موارد استفاده‌ی دیگری هم پیدا خواهد کرد؛ درنتیجه اضافه کردن فضای نام را تنها راه بقای RSS در اینترنت می‌پنداشتند.

ریشه‌ی اختلاف نظر درباره‌ی استفاده از فضای نام، درواقع به اختلاف درباره‌ی ماهیت RSS می‌رسید. واینر فرمت خاص خود را برای هم‌نشر کردنِ پست‌های وبلاگش ابداع کرده بود و آن را «نسخه‌ی اصلی RSS» می‌نامید. از سوی دیگر، گوها و لیبی در نت‌اسکیپ RSS را برای نمایش دادن نسخه‌ای مینیاتوری از سایت‌ها درون پرتال نت‌اسکیپ طراحی کرده بودند. درنهایت از نگاه دیویس، RSS ابتدا ابزاری برای ساخت نقشه‌های کوچک از سایت‌ها بود و اکنون باید از آن برای نمایش اطلاعاتی بیش از صرفا سرخط خبرها استفاده می‌شد. از آنجایی که افراد سهیم در توسعه‌ی RSS حتی برسر علت به‌وجود آمدن آن با هم تفاهم نداشتند، توسعه‌ی انشعاب به‌نظر اجتناب‌ناپذیر می‌رسید.

سرانجام کارگروه RSS-DEV متشکل از دیویس، شوارتز و تعدادی دیگر از توسعه‌دهندگان RSS (به‌جز واینر) انشعابی را با نام RSS 1.0 منتشر کردند. در مشخصات جدید، RSS بار دیگر مخفف «RDF Site Summary» شده بود؛ چرا که RDF دوباره بازگشته بود تا ویژگی‌های یک سری المان خاصRSS را نمایندگی کند. در مشخصات RSS جدید به شخص واینر با ذکر نام اشاره  و از تلاش‌های او برای مشهورکردن RSS قدردانی شده بود؛ هرچند در همین سند استدلال‌هایی علیه پیشنهادات واینر آمده بود. از جمله اشاره به این موضوع که «صرفا اضافه کردن المان‌های جدید به RSS (پیشنهاد واینر) بدون فراهم کردن قابلیت استفاده از افزونه از طریق یک سیستم ماژولار، در نهایتمقیاس‌پذیری فرمت را قربانی خواهد کرد». مشخصات جدید در نهایت سیستمی ماژولار برپایه‌ی فضای نام XML برای RSS تعریف کرد.

واینر از اینکه کارگروه RSS-DEV نام RSS 1.0 را برای انشعاب خود برگزیده بودند به‌شدت به‌خشم آمد؛ تاجایی که این اقدام کارگروه را دزدی می‌نامید. بقیه‌ی اعضای میلینگ لیست نیز عقیده داشتند RSS-DEV نباید بدون رأی‌گیری و موافقت تمامی اعضا از این نام استفاده می‌کرد. دن بریکلی، از اعضای کارگروه با دفاع از این تصمیم چنین استدلال می‌کرد که «RSS 1.0 عمیقا در اولین نسخه از RSS ریشه دارد؛ که خود آن نسخه هم به‌نوعی میراث‌دار RDF ،MCF ،CDF و ... است». در واقع بریکلی عقیده داشت از آنجایی که RDF از همان ابتدا جزئی از RSS بود، کارگروه RSS-DEV نسبت به واینر استحقاق بیشتری برای مالکیت و استفاده از نام RSS 1.0 داشت. سرانجام اندکی پس از منتشر شدن RSS 1.0، واینر هم نسخه‌ی خودش را با نام RSS 0.92 منتشر کرد تا RSS رسما منشعب شود. واینر در RSS 0.92 برای اولین بار از تگ <enclosure> استفاده کرد که بعدها با استقبال و استفاده‌ی همه‌گیر پادکسترها مواجه شد.

فید اتم atom rss

RSS بار دیگر در سال ۲۰۰۳ هم منشعب شد؛ زمانی که تعدادی از توسعه‌دهنده‌ها که از گسست جامعه‌ی RSS به ستوه آمده بودند، فرمت کاملا جدیدی با نام Atom را معرفی کردند. در فرمت اتم بار دیگر RDF کنار گذاشته شد، اما فضای نام‌های XML همچنان مورد استفاده قرار گرفتند. پس از معرفی اتم، سه نسخه‌ی رقیب RSS وجود داشتند: RSS 0.92 واینر (که سال ۲۰۰۲ به RSS 2.0 مخفف «Really Simple Syndication» تغییر نام داد)، RSS 1.0 کارگروه RSS-DEV و Atom.

زوال

انشعاب‌های متعدد و اختلاف‌نظر در جامعه‌ی توسعه‌دهندگان RSS شاید باعث کاهش سرعت پیشرفت آن شد؛ اما نتوانست مانع همه‌گیر شدن آن در دهه‌ی اول قرن بیستم شود. اوایل سال ۲۰۰۴، نیویورک تایمز سرخط‌های اخبارش را از طریق RSS عرضه می‌کرد و مقاله‌ای برای توضیح نحوه‌ی استفاده از آن برای کاربران عادی منتشر کرده بود. گوگل ریدر، گردآوردنده‌ی RSS گوگل که در دوران اوج محبوبیتش میلیون‌ها نفر از آن استفاده می‌کردند و بین کاربران ایرانی به «گودر» مشهور بود، سال ۲۰۰۵ راه‌اندازی شد. برای مدت‌ها، تا پیش از ظهور و اوج گرفتن پدیده‌ای به نام شبکه‌های اجتماعی، RSS تنها ابزار بسیاری از کاربران اینترنت برای مطلع شدن از اخبار روز بود.

آغاز دهه‌ی بعدی میلادی، با افول RSS همراه بود. گوگل سرویس ریدر را در سال ۲۰۱۳ تعطیل کرد تا بسیاری از کاربران اینترنت مرگ RSS را اعلام کنند. «مرگ RSS» البته اتفاقی ناگهانی و یک‌شبه نبود.استیو گیلمور، نویسنده‌ی تک‌کرانچ در سال ۲۰۰۹ نوشته بود:

زمان آن رسیده است تا کاملا از RSS جدا شویم و به توییتر بپیوندیم.

گیلمور اینگونه استدلال می‌کرد که توییتر اساسا خود یک فید RSS بهتر است و علاوه بر مقالات و اخبار، نظر کاربران درباره‌ی موضوعات روز را نیز نشان می‌دهد. توییتر علاوه بر دنبال کردن «کانال‌ها» به کاربران این امکان را می‌داد تا «دیگر کاربران» را هم دنبال کنند.

امروزه اگرچه RSS نمرده است؛ اما به‌هیچ‌وجه شکوه و جلال سابق را هم ندارد. بسیاری تلاش کرده‌اند تا دلیل از دست رفتن جذبه‌ی RSS را پیدا کنند. شاید بهترین توضیح برای علت افول RSS، همان باشد که گیلمور در سال ۲۰۰۹ به آن اشاره کرد. شبکه‌های اجتماعی درست مانند RSS فیدی از آخرین اخبار اینترنت را در اختیار کاربر می‌گذارند. شبکه‌های اجتماعی توانستند جای RSS را بگیرند، چون فید بهتری داشتند. این شبکه‌ها همچنین برای شرکتی که صاحب آن‌ها است، بسیار سودآورند؛ برای مثال، خیلی‌ها عقیده دارند گوگل سرویس ریدر را تعطیل کرد تا کاربران به استفاده از گوگل پلاس ترغیب شوند. گوگل می‌توانست از راه‌های متعددی از گوگل پلاس کسب درآمد کند؛ راه‌هایی که هیچ‌کدام از آن‌ها با گوگل ریدر میسر نبود. مارکو آرمنت، خالق اینستاپیپر سال ۲۰۱۳ در وبلاگش نوشته بود:

گوگل ریدر جدیدترین قربانی جنگی است که فیسبوک به‌صورت ناخواسته آن را آغاز کرده است؛ جنگ تصاحب همه‌چیز. درحالی‌که گوگل از لحاظ فنی مالک ریدر بود و می‌توانست از سیل عظیم اخبار و اطلاعات درون آن به‌نحوی استفاده کند، اما چنین کاری با استراتژی گوگل پلاس در تضاد بود. آن‌ها می‌خواستند تمامی کاربران، همه‌چیز را از طریق گوگل پلاس بخوانند و به اشتراک بگذارند، تا پلاس بتواند از لحاظ درآمد تبلیغاتی با فیسبوک رقابت کند.

بنابراین هم شرکت‌ها و هم کاربران متوجه شده بودند که استفاده از شبکه‌های اجتماعی نسبت به RSS برایشان مفیدتر خواهد بود.

تئوری دیگری هم وجود دارد که می‌گوید RSS در طول عمرش همیشه مخصوص خوره‌های اینترنت بود و هیچ‌گاه نتوانست راه خود را به میان کاربران عادی پیدا کند. حتی نیویورک تایمز هم که برای استفاده از RSS مشتاق بود، در مقاله‌ای که برای معرفی آن در سال ۲۰۰۶ نوشته بود، اعتراف کرد «حتی اسم این سرویس هم چندان کاربرپسند نیست و گویی توسط خوره‌های کامپیوتر ابداع شده است». تا پیش از طراحی آیکون RSS در سال ۲۰۰۴، وب‌سایت‌هایی مانند نیویورک تایمز از یک آیکون نارنجی که روی آن XML نوشته شده بود استفاده می‌کردند؛ طرحی که برای کاربر عادی در بهترین حالت «نه‌چندان جذاب» و در بدترین حالت «ترسناک» است. حتی همین حالا هم اگر به یک کاربر عادی بگویید «RSS مرده است» احتمالا در پاسخ، از شما خواهد پرسید «اصلا RSS چیست؟»

آیکون RSS

این عدم خو گرفتن تنها مخصوص کاربران معمولی نبود و حتی بسیاری از گیک‌ها هم هیچ‌گاه نتوانستند با RSS احساس راحتی کنند. اصولا RSS به‌گونه‌ای طراحی نشده بود تا تکنولوژی کاربرپسندی باشد. کاربران هم به محض اینکه گزینه‌ی بهتری در اختیارشان قرار گرفت، به‌سمت آن کوچ کردند.

شاید اگر RSS بیشتر توسعه داده می‌شد و بسیاری از محدودیت‌های آن برطرف می‌شد، می‌توانست نجات پیدا کند. شاید RSS باید به‌گونه‌ای توسعه داده می‌شد که دوستانی که دنبال‌کننده‌ی یک کانال یکسان بودند، می‌توانستند نظر خود درباره‌ی یک مقاله‌ی خاص را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. درحالی که فیسبوک توانست سریع پیشرفت کند و مرزها را به‌سرعت درهم بشکند، جامعه‌ی RSSهمچنان درتلاش برای رسیدن به اجماع بود. انشعاب‌های RSS هم به‌خوبی نشان می‌دهند که چنین کاری چقدر سخت یا حتی در مواردی نشدنی است.

پس اگر بخواهیم به این سوال که «چه بر سر RSS آمد؟» پاسخ بدهیم، باید گفت «شبکه‌های اجتماعی جایگزین آن شدند». حال اگر هنوز برایتان جای سؤال است که «چرا شبکه‌های اجتماعی توانستند جایگزین RSS شوند؟» پاسخ احتمالی این است که «کسانی که درگیر توسعه‌ی RSS بودند، با چالش‌های بزرگ‌تری نسبت به سازندگان فیسبوک روبه‌رو بودند». آن‌گونه که دورنفست در میلینگ لیست توسعه‌دهندگان RSS نوشته بود، «مشکل اصلی سیاست‌بازی است».

امروزه اکثر کاربران با شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان جایگزینی برای RSS کنار آمده‌‌اند

در انتها امروز ما مانده‌ایم و سیلوهایی از اطلاعات که تنها در اختیار چند شرکت است. درواقع شاید بتوان گفت که توانسته‌ایم به‌نوعی به آینده‌‌ای برسیم که کوین ورباخ در ۱۹۹۹ آن را پیش‌بینی می‌کرد. وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های مهجور بسیاری هستند که برای بقا تنها به هم‌نشری از طریق فیسبوک و توییتر متکی هستند؛ اما هم‌نشری در وب تنها از طریق کانال‌های انگشت‌شماری صورت می‌پذیرد و هیچ‌کدام از کاربران، کنترلی که ورباخ متصور بود روی داده‌های خود و شخصیت مجازی‌شان ندارند. یکی از دلایل چنین اتفاقی این است که RSS به عنوان یک فرمت متن‌باز، نمی‌توانست کنترل مورد نیاز روی اطلاعات کاربران را برای شرکت‌های بزرگ فراهم کند و به همین دلیل از آن پشتیبانی نشد؛ اما دلیل دیگر هم می‌تواند آسان‌تر بودن طراحی و مدیریت «سیلوهای متمرکز دیتا» برای شرکت‌ها باشد. وقتی بحث توسعه‌ی مشارکتی و متن‌باز درمیان باشد، رسیدن به اجماع سخت‌ترین و زمان‌برترین چالش است و بدون آن توسعه‌دهنده‌ها با ایجاد انشعاب، اقدام به تولید استانداردهای متعددِ رقیبِ یکدیگر می‌کنند؛ استانداردهایی که شاید کمکی به کامل‌تر شدن و بهبود یکدیگر نکنند. یکی از درس‌هایی که می‌توان از داستان RSS گرفت این است که اگر خواهان اینترنت باز و آزاد هستیم، باید یادبگیریم به‌نوعی با یکدیگر کنار بیاییم.داستان RSS را از دو منظر می‌توان بررسی کرد؛ روایت نخست، داستان نسخه‌ای از آینده‌ی اینترنت است که هیچ‌گاه به‌ثمر نرسید و دومی داستان چگونگی تبدیل شدن تلاشی همه‌جانبه برای بهبود استانداردی مشهور، به یکی از بحث‌برانگیزترین و تلخ‌ترین نزاع‌ها بر سر ایجاد انشعاب در تاریخ توسعه‌ی نرم‌افزارهای متن باز است.

در اواخر دهه‌ی نود میلادی، دوران یکه‌تازی مرورگر نت‌اسکیپ و حباب دات-کام، همه می‌دانستند که اینترنت قرار است به پدیده‌ای بسیار بزرگ‌تر از آن‌چه در آن روزها بود، تبدیل شود؛ اما آنچه کسی نمی‌توانست پیش‌بینی کند، مسیر پیشرفت اینترنت بود. یکی از نظریه‌های مشهور آن زمان این بود که انقلاب بعدی اینترنت قرار است از طریق سندیکایی شدن آن صورت بگیرد؛ درست مانند اتفاقی که پیش از آن برای صنعت چاپ، رادیو و تلویزیون در آمریکا رخ داده بود. (سندیکایی کردنِ (Syndication) محتوا، اصطلاحی است که از صنعت چاپ و رسانه وام گرفته شده و تقریبا مختص آمریکا است؛ جایی که در آن شبکه‌ یا ایستگاه تلویزیونی مرکزی وجود ندارد. فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه‌ی «هم‌نشری» را به عنوان معادل سندیکایی کردن پیشنهاد داده است که در ادامه‌ی متن از آن استفاده خواهیم کرد. برای آشنایی بیشتر با هم‌نشری در رسانه‌های صوتی-تصویری اینجا، هم‌نشری در صنعت چاپ اینجا، و هم‌نشری در وب اینجا را ببینید.)

اینترنت، که در اصل برای ارتباط مستقیم بین دو «طرف» طراحی شده بود (برای مثال دریافت یک فایل توسط یک کلاینک، از یک سرور تک میزبانه)، قرار بود توسط استاندارهای جدید متحول شود؛ استاندارد‌هایی که امکان بسته‌بندی جدید و نشر یک وب‌سایت از طریق کانال‌های مختلف را فراهم می‌کردند. کوین ورباخ، از نویسندگان خبرنامه‌ی معروف Release 1.0 که بین سرمایه‌گذاران دهه‌ی ۹۰ میلادی از تأثیر و نفوذ به‌سزایی برخوردار بود، پیش‌بینی می‌کرد که هم‌نشری تبدیل به «مدل اقتصادی اصلی اینترنت» شود؛ به‌گونه‌ای که کسب‌‌وکارها و افراد بتوانند هم‌زمان با داشتن کنترل بر هویت شخصی آنلاین خود، از مزایای مقیاس‌پذیری در ابعاد بزرگ هم بهره‌مند شوند.

ورباخ برای مخاطبان خود از این مثال استفاده می‌کرد:

تصور کنید یک شمشیرباز به‌جای اینکه مجبور باشد به‌صورت مستقیم به سایت مخصوص فروش تجهیزات شمشیربازی سر بزند، بتواند از طریق یک ویجت که در سایت موردعلاقه‌اش ادغام شده است، اقدام به خرید شمشیر جدید کند. درست مانند دنیای تلویزیون که شبکه‌های بزرگ امتیاز برنامه‌های خود را به شبکه‌های کوچک‌تر محلی می‌فروشند، هم‌نشری در وب نیز این امکان را به کسب‌وکارهای اینترنتی می‌دهد تا از طریق چندین واسطه با مشتریان خود در تماس باشند. در نهایت چنین مدلی قدرت کنترل قابل توجهی به مصرف‌کنندگان عادی در انتخاب روش و چگونگی ارتباط با کسب‌وکارهای اینترنتی خواهد داد.

RSS یکی از استاندارهایی بود که وعده‌ی محقق شدن چنین آینده‌ای را می‌داد؛ آینده‌ای مبتنی بر هم‌نشری. به‌نظر ورباخ، RSS «بهترین مثال برای یک پروتکل سبک هم‌نشری» بود. در یکی دیگر از مقالات آن زمان، RSS «اولین پروتکلی که پتانسیل XML را به‌خوبی درک کرده است» نامیده شده بود.

آیکون نارنجی RSS حالا دیگر نماد مقاومت علیه «وب متمرکز و کنترل شده توسط تنها چند ابرشرکت» است

درحالی که این پروتکل انقلابی قرار بود ابزاری برای ایجاد کانال‌های اختصاصی ارتباط کاربران و تولیدکنندگان محتوا در بستر وب باشد، اکنون پس از گذشت دو دهه RSS یک فناوری در حال مرگ است که تنها توسط معدودی پادکستر و برنامه‌نویس‌های صاحب وبلاگ‌های تکنولوژی استفاده می‌شود. حتی در میان همین گروه‌ها، از RSS بیشتر به‌عنوان یک نماد استفاده می‌شود تا ابزاری کاربردی. اگرچه هنوز هم افرادی هستند که از خواننده‌ها (یا به‌اصلاح ریدرهای) RSS استفاده می‌کنند، اما اضافه کردن فید RSS به وبلاگ در سال ۲۰۱۸ بیشتر جنبه‌ی نمادین دارد. آیکون نارنجی RSS حالا دیگر نماد مقاومت علیه «وب متمرکز و کنترل شده توسط تنها چند ابرشرکت» است؛ واقعیتی که کوچکترین همخوانی با «وب مبتنی بر هم‌نشری» و آنچه ورباخ از آینده‌ی اینترنت متصور بود ندارد.

خبرخوان فید RSS وبلاگ

اضافه کردن فید RSS به وبلاگ در سال ۲۰۱۸ بیشتر حرکتی نمادین است، تا ابزاری کاربردی

آینده‌ی روشن RSS چطور این‌گونه تیره و تار شد؟ آیا سقوط آن اجتناب‌ناپذیر بود یا جدالی تلخ برسر توسعه‌ی یک استانداردِ واحد، RSS را محکوم به فنا کرد؟

آب گل‌آلود

RSS دوبار اختراع شد؛ درنتیجه هیچگاه صاحب و متولی مشخصی نداشت و از همان ابتدا بحث و جدل‌های تلخی پیرامون آن وجود داشت. در سال ۱۹۹۸، نت‌اسکیپ به‌سختی سعی داشت نقشه‌ی راه مشخصی برای آینده‌ی خود ترسیم کند. محصول پرچم‌دار شرکت، مرورگر نت‌اسکیپ، که زمانی ۸۰ درصد کاربران اینترنت از آن استفاده می‌کردند، به‌سرعت در حال از دست دادن سهم بازار به مرورگراینترنت اکسپلورر  مایکروسافت بود. به‌همین دلیل نت‌اسکیپ تصمیم گرفت مبارزه در میدانی جدید را آغاز کند. در ماه می همان سال، گروهی در نت‌اسکیپ گرد هم آمدند تا روی پروژه‌ای با نام «پروژه‌ی ۶۰» کار کنند. دو ماه بعد، نت‌اسکیپ سرویس «مای نت‌اسکیپ» را معرفی کرد؛ پرتالی که قرار بود با پرتال‌های دیگری چون یاهو، MSN و اکسایت رقابت کند.

یک سال بعد نت‌اسکیپ از «مای نت‌اسکیپ نتورک» رونمایی کرد. کاربران نت‌اسکیپ حالا می‌توانستند با شخصی‌سازی صفحه‌ی مای نت‌اسکیپ خود و اضافه کردن «کانال»های گوناگون، سرخط خبرها را از سراسر اینترنت در صفحه‌ی خود مشاهده کنند. مادامی که سایت مورد علاقه‌ی شما از فایلی خاص با فرمت دیکته شده توسط نت‌اسکیپ استفاده می‌کرد، می‌توانستید با کلیک روی گزینه‌ی «اضافه‌کردن کانال»، آن را به محیط مای نت‌اسکیپ خود اضافه کنید. سپس جعبه‌ی کوچکی شبیه به تصویر زیر، حاوی تعدادی لینک از سرخط خبرها، به پرتال مای نت‌اسکیپ شما اضافه می‌شد.

rss نت اسکیپ

فایل مخصوصی که وب‌سایت‌های شرکت‌کننده در طرح نت‌اسکیپ مجبور بودند از آن استفاده کنند، یک فایل RSS بود. هنگام معرفی مای نت‌اسکیپ نتورک، نت‌اسکیپ توضیح داد که RSS مخفف «RDF Site Summary» است؛ درحالی که از لحاظ فنی، این نام‌گذاری از پایه غلط بود. RDF یا Resource Description Framework در اصل گرامری برای توصیف ویژگی‌های خاص یک منبع دلخواه است. در سال ۱۹۹۹، کنسرسیوم جهانی وب (W3C) پیش‌نویسی برای مشخصات نهایی RDF درنظر گرفته بود. اگرچه RSS قرار بود برمبنای RDF باشد، اما نمونه‌ی اسناد RSS که نت‌اسکیپ منتشر کرده بود بااینکه از فضای نام RDF XML بهره می‌بردند، از هیچ تگ RDF استفاده نمی‌کردند.

در یکی از اسناد مشخصات RSS نت‌اسکیپ، دن لیبی، از نویسندگان مشخصات نوشته بود:

در این نسخه از مای نت‌اسکیپ نتورک، نت‌اسکیپ عمدا پیچیدگی فرمت RSS را محدود کرده است.

در این مشخصات، شماره‌‌ی نسخه‌ی 0.9 برای اولین انتشار RSS درنظر گرفته شده بود. هدف چنین نام‌گذاری خاصی این بود که در نسخه‌های بعدی، RSS بیش از پیش به مشخصات تعریف شده‌ی XML توسط W3C و پیش‌نویس مشخصات RDF نزدیک شود.

لیبی و یکی دیگر از کارمندان نت‌اسکیپ با نام راماناتان گوها به‌صورت مشترک RSS را توسعه داده بودند. گوها که پیش از پیوستن به نت‌اسکیپ برای اپل کار می‌کرد، فریم‌ورک فرا محتوا (MCF) را توسعه داده بود. MCF برای نمایش دادن فراداده (متادیتا)ی هر چیزی، از سایت اینترنتی گرفته تا فایل‌های محلی، ساخته شده بود. گوها برای به‌نمایش گذاشتن قدرت این فرمت، اپلیکیشن HotSauce را توسعه داده بود که رابطه‌ی بین فایل‌ها را مانند شبکه‌ای از نقاط معلق در فضایی سه‌بعدی به‌تصویر می‌کشید.

پس از ترک اپل، گوها با همکاری یکی از کارمندان نت‌اسکیپ با نام تیم بری، نسخه‌ای از MCF را مبتنی بر XML توسعه دادند که بعدها تبدیل به مبنای W3C برای پیش‌نویس مشخصات RDF شد. به‌همین دلیل، چندان جای تعجب نبود که گوها و لیبی اصرار داشتند RDF را در RSS ادغام کنند؛ اما همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم، اولین نسخه‌ی RSS که نت‌اسکیپ آن را با نام RSS 0.9 منتشر کرد، تقریبا هیچ اشتراکی با RDF نداشت. لیبی بعدها در این‌باره توضیح داد که نسخه‌ی اولیه‌ی RSS که قرار بود برمبنای RDF باشد، به دلیل محدودیت‌های زمانی و این موضوع که «RDF برای کاربران معمولی بیش از حد پیچیده است» ساده‌تر درنظر گرفته شد.

پورتال یاهو msn

رقابت یاهو، msn، اکسایت و نت‌اسکیپ در اواخر دهه‌ی ۹۰ میلادی به «جنگ پرتال‌ها» مشهور بود.

درحالی‌که نت‌اسکیپ سعی داشت در «جنگ پرتال‌ها» نگاه‌ها را به سمت خود جلب کند، در گوشه‌ی دیگری از وب، پدیده‌ای با نام «وبلاگ نویسی» درحال ظهور بود. یکی از پیشگامان این پدیده‌ی نوظهور دیو واینر، مدیرعامل یوزرلند بود؛ شرکتی که با توسعه‌ی اولین سیستم‌های مدیریت محتوا، وبلاگ‌نویسی را برای کسانی که دانش فنی چندانی در زمینه‌ی اینترنت و برنامه‌نویسی نداشتند میسر می‌کرد. وبلاگ شخصی واینر با نام «اخبار اسکریپتینگ» اکنون یکی از قدیمی‌ترین وبلاگ‌های موجود در اینترنت است. یک سال پیش از معرفی شبکه‌ی مای نت‌اسکیپ، واینر اعلام کرده بود که وبلاگش از این پس علاوه بر HTML به‌صورت XML هم در دسترس خواهد بود.

پرتال‌های اینترنتی و وبلاگ‌ها، اولین موتورهای محرک توسعه‌ی RSS بودند

فرمت XML دیو واینر که بی‌شباهت به CDFمایکروسافت نبود، بعدها به فرمت Scripting News مشهور شد. درست شبیه به RSS نت‌اسکیپ، فرمت واینر هم به محتوای وبلاگ‌ها به‌گونه‌ای ساختار می‌داد که بتوان از آن‌ها در دیگر نرم‌افزارها استفاده کرد. هنگامی که نت‌اسکیپ RSS 0.9 را منتشر کرد، واینر و شرکتش «یوزرلند» از هر دو فرمت پشتیبانی کردند؛ هرچند واینر عقیده داشت «فرمت نت‌اسکیپ به‌شدت ناقص و فاقد بسیاری از ویژگی‌های کلیدی مورد نیاز نویسندگان و خوانندگان وب است». فرمت RSS نت‌اسکیپ تنها می‌توانست تعدادی لینک را نمایش بدهد، درحالی‌که فرمت اسکریپتینگ نیوز واینر مجموعه‌ای از پاراگراف‌ها را که هرکدام می‌توانستند حاوی چندین لینک باشند، به‌نمایش می‌گذاشت.

ژوئن ۱۹۹۹، درست دو ماه پس از معرفی شبکه‌ی مای نت‌اسکیپ، واینر نسخه‌ی جدید فرمت اسکریپتینگ نیوز را با نام ScriptingNews 2.0b1 معرفی کرد. واینر ادعا می‌کرد پس از اینکه در تماس با نت‌اسکیپ برای مطلع کردن آن‌ها از نواقص RSS 0.9 به بن‌بست رسیده، تصمیم به توسعه‌ی نسخه‌ی جدید فرمت خودش گرفته است. فرمت جدید اسکریپتینگ نیوز، آیتم‌های جدید متعددی به المانِ <header> اضافه کرد که باعث می‌شد فرمت واینر از بسیاری لحاظ با RSS به برابری برسد؛ هرچند دو فرمت همچنان با یکدیگر تفاوت داشتند. فرمت واینر همچنان از لحاظ میزان محتوای نمایش داده شده از RSS جلوتر بود و می‌توانست به‌جز لینک، پاراگراف‌های کامل را نیز شامل شود.

xml rss

پیش از فراگیرشدن نماد امروزی RSS، وبسایت‌ها برای دکمه‌ی فید خود از آیکون نارنجی رنگی که درون آن XML نوشته شده بود استفاده می‌کردند.

نت‌اسکیپ یک ماه بعد RSS 0.91 را منتشر کرد. در این به‌روزرسانی RSS دیگر مخفف «RDF Site Summary» نبود و حروف آن حالا نماینده‌ی عبارت «Rich Site Summary» شده بودند. همان‌طور که از این تغییر نام می‌توان حدس زد، تمامی تگ‌ها و المان‌های RDF حذف شدند و به‌جای آن‌ تگ‌های اسکریپتینگ نیوز در دل RSS گنجانده شدند. لیبی درباره‌ی این به‌روزرسانی نوشته بود:

رفرنس‌های RDF حذف شدند. RSS دراصل به‌عنوان متادیتا برای فراهم کردن خلاصه‌ای از سایت طراحی شده بود. دو چیز واضح هستند: اول اینکه تولید‌کنندگان محتوا بیشتر خواهان فرمت هم‌نشری هستند تا متادیتا. فرمت متادیتا برای کاربران به آسانی قابل درک نیست. دوم اینکه ابزارهای کمی برای تولید، تأیید اعتبار و پردازش RDF وجود دارد. به همین دلایل ما تصمیم گرفته‌ایم از راهکار XML استاندارد استفاده کنیم.

واینر از RSS 0.91 به‌شدت استقبال، و یوزرلند آن را جایگزین فرمت ScriptingNews 2.0b1 کرد. برای مدت کوتاهی به‌نظر می‌رسید که بالاخره مشخصات RSS نهایی و تثبیت شده باشد و توسعه‌دهندگان وب در مورد آن به اجماع رسیده‌ باشند.

انشعاب بزرگ

تنها یک سال بعد، با پیشرفت اینترنت و گسترده‌تر شدن استفاده از هم‌نشری در آن، مشخصات RSS 0.91 بسیار ناکارآمد و محدود کننده به‌نظر می‌رسید. کاربردهای بسیاری را می‌شد تصور کرد که تنها به‌دلیل محدودیت‌های مشخصات RSS، توسعه‌دهندگان قادر به پیاده‌سازی آن‌ها نبودند. برای مثال، هر کانال RSS به تنها ۱۵ آیتم محدود بود.

حالا دیگر RSS توسط سازمان‌های متعددی استفاده می‌شد. به‌جز نت‌اسکیپ، که به نظر می‌رسید پس از انتشار RSS 0.91 اشتیاق توسعه RSS را از دست داده بود، شرکت‌های دیگری از جمله یوزرلند، اورایلی نت (که یک گردآورنده‌‌ی RSS با نام میرکت ساخته بود) و Moreover.com هم از RSS استفاده می‌کردند. نمایندگان این سازمان‌ها و دیگر افراد علاقه‌مند به توسعه‌ی RSS از طریق یک میلینگ لیست مرتبا درباره‌ی بهبود دادن RSS 0.91 به بحث و تبادل نظر می‌پرداختند؛ هرچند درباره‌ی چگونگی این بهبودها اختلاف‌نظرهای عمیقی وجود داشت.

آرشیوی از این بحث و تبادل نظر با نام «میلینگ لیست هم‌نشری» همچنان وجود دارد که می‌توانید آن را از اینجا مشاهده کنید. مطالعه‌ی این میلینگ لیست برای علاقه‌مندان به تاریخچه‌ی اینترنت می‌تواند بسیار جذاب باشد و به‌خوبی نشان دهد که اختلاف نظر در جامعه‌ی RSS چگونه درنهایت به گسست آن انجامید.

نت‌اسکیپ بعد از سال ۱۹۹۹ دست از توسعه‌ی RSS کشید و عملا آن را به‌حال خود رها کرد

یکی از طرف‌هایی که باعث این گسست شد، واینر بود. واینر اگرچه برای تکامل RSS بی‌قرار بود، اما عقیده داشت که تغییرات اعمال‌شده باید محافظه‌کارانه باشند. سرانجام در ژوئن ۲۰۰۰ واینر مشخصات RSS خودش را به‌عنوان نقطه‌ی مرجعی برای توسعه‌ی آینده‌ی RSS در وب‌سایت یوزرلند منتشر کرد. مشخصات واینر با RSS 0.91 نت‌اسکیپ تفاوت چندانی نداشت و به قول خودش تنها «تمیزکاری» اسناد بود. به عقیده‌ی واینر علت موفقیت RSS سادگی آن بود و از آنجایی که نت‌اسکیپ عملا RSS را به‌حال خود رها کرده بود، در غیاب یک متولی مشخص، افرادی از گوشه و کنار اینترنت دوباره فضای نام و RDF را به آن اضافه کرده بودند. این کار باعث شده بود که RSS به‌شدت پیچیده‌تر شود؛ درحالی که مزیت قابل توجهی برای تولید کننده‌ی محتوا به آن اضافه نشده بود. واینر در میلینگ لیست در این‌باره گفته بود:

من همچنان در فکر چگونگی توسعه‌ی RSS هستم. ویژگی‌های ICE مانند «انتشار و دنبال کردن» (publish و subscribe) در صدر لیست خواسته‌های من هستند، اما همچنان با چنگ و دندان برای حفظ سادگی RSS خواهم جنگید. من هوادار المان‌های انتخابی هستم، اما استفاده از فضای نام و RDF را دوست ندارم. متوجهم که افرادی ممکن است بخواهند این مسیر را انتخاب کنند، برای همین فکر می‌کنم باید اینجا از هم منشعب شویم. ایده‌هایی برای مسیر انشعاب دارم که فعلا آن‌ها را پیش خودم نگه می‌دارم.

بسیاری از جمله اورایلی، ایان دیویس و آرون شوارتز با واینر مخالف بودند و عقیده داشتند RSS برای برآورده کردن نیازهای گوناگون تولیدکنندگان محتوا به فضای نام احتیاج دارد. پیشنهاد دیویس یک سیستم ماژولار بر مبنای فضای نام بود. با این رویکرد، به‌جای گنجاندن ویژگی‌های جدید که باعث پیچیدگی مشخصات RSS می‌شدند، امکان اضافه کردن ویژگی‌ها از طریق افزونه میسر می‌شد. تیماورایلی-دیویس-شوارتز که طرفدار فضای نام بودند، عقیده داشتند RSS به‌زودی به‌جز هم‌نشری وبلاگ‌ها، موارد استفاده‌ی دیگری هم پیدا خواهد کرد؛ درنتیجه اضافه کردن فضای نام را تنها راه بقای RSS در اینترنت می‌پنداشتند.

ریشه‌ی اختلاف نظر درباره‌ی استفاده از فضای نام، درواقع به اختلاف درباره‌ی ماهیت RSS می‌رسید. واینر فرمت خاص خود را برای هم‌نشر کردنِ پست‌های وبلاگش ابداع کرده بود و آن را «نسخه‌ی اصلی RSS» می‌نامید. از سوی دیگر، گوها و لیبی در نت‌اسکیپ RSS را برای نمایش دادن نسخه‌ای مینیاتوری از سایت‌ها درون پرتال نت‌اسکیپ طراحی کرده بودند. درنهایت از نگاه دیویس، RSS ابتدا ابزاری برای ساخت نقشه‌های کوچک از سایت‌ها بود و اکنون باید از آن برای نمایش اطلاعاتی بیش از صرفا سرخط خبرها استفاده می‌شد. از آنجایی که افراد سهیم در توسعه‌ی RSS حتی برسر علت به‌وجود آمدن آن با هم تفاهم نداشتند، توسعه‌ی انشعاب به‌نظر اجتناب‌ناپذیر می‌رسید.

سرانجام کارگروه RSS-DEV متشکل از دیویس، شوارتز و تعدادی دیگر از توسعه‌دهندگان RSS (به‌جز واینر) انشعابی را با نام RSS 1.0 منتشر کردند. در مشخصات جدید، RSS بار دیگر مخفف «RDF Site Summary» شده بود؛ چرا که RDF دوباره بازگشته بود تا ویژگی‌های یک سری المان خاصRSS را نمایندگی کند. در مشخصات RSS جدید به شخص واینر با ذکر نام اشاره  و از تلاش‌های او برای مشهورکردن RSS قدردانی شده بود؛ هرچند در همین سند استدلال‌هایی علیه پیشنهادات واینر آمده بود. از جمله اشاره به این موضوع که «صرفا اضافه کردن المان‌های جدید به RSS (پیشنهاد واینر) بدون فراهم کردن قابلیت استفاده از افزونه از طریق یک سیستم ماژولار، در نهایتمقیاس‌پذیری فرمت را قربانی خواهد کرد». مشخصات جدید در نهایت سیستمی ماژولار برپایه‌ی فضای نام XML برای RSS تعریف کرد.

واینر از اینکه کارگروه RSS-DEV نام RSS 1.0 را برای انشعاب خود برگزیده بودند به‌شدت به‌خشم آمد؛ تاجایی که این اقدام کارگروه را دزدی می‌نامید. بقیه‌ی اعضای میلینگ لیست نیز عقیده داشتند RSS-DEV نباید بدون رأی‌گیری و موافقت تمامی اعضا از این نام استفاده می‌کرد. دن بریکلی، از اعضای کارگروه با دفاع از این تصمیم چنین استدلال می‌کرد که «RSS 1.0 عمیقا در اولین نسخه از RSS ریشه دارد؛ که خود آن نسخه هم به‌نوعی میراث‌دار RDF ،MCF ،CDF و ... است». در واقع بریکلی عقیده داشت از آنجایی که RDF از همان ابتدا جزئی از RSS بود، کارگروه RSS-DEV نسبت به واینر استحقاق بیشتری برای مالکیت و استفاده از نام RSS 1.0 داشت. سرانجام اندکی پس از منتشر شدن RSS 1.0، واینر هم نسخه‌ی خودش را با نام RSS 0.92 منتشر کرد تا RSS رسما منشعب شود. واینر در RSS 0.92 برای اولین بار از تگ <enclosure> استفاده کرد که بعدها با استقبال و استفاده‌ی همه‌گیر پادکسترها مواجه شد.

فید اتم atom rss

RSS بار دیگر در سال ۲۰۰۳ هم منشعب شد؛ زمانی که تعدادی از توسعه‌دهنده‌ها که از گسست جامعه‌ی RSS به ستوه آمده بودند، فرمت کاملا جدیدی با نام Atom را معرفی کردند. در فرمت اتم بار دیگر RDF کنار گذاشته شد، اما فضای نام‌های XML همچنان مورد استفاده قرار گرفتند. پس از معرفی اتم، سه نسخه‌ی رقیب RSS وجود داشتند: RSS 0.92 واینر (که سال ۲۰۰۲ به RSS 2.0 مخفف «Really Simple Syndication» تغییر نام داد)، RSS 1.0 کارگروه RSS-DEV و Atom.

زوال

انشعاب‌های متعدد و اختلاف‌نظر در جامعه‌ی توسعه‌دهندگان RSS شاید باعث کاهش سرعت پیشرفت آن شد؛ اما نتوانست مانع همه‌گیر شدن آن در دهه‌ی اول قرن بیستم شود. اوایل سال ۲۰۰۴، نیویورک تایمز سرخط‌های اخبارش را از طریق RSS عرضه می‌کرد و مقاله‌ای برای توضیح نحوه‌ی استفاده از آن برای کاربران عادی منتشر کرده بود. گوگل ریدر، گردآوردنده‌ی RSS گوگل که در دوران اوج محبوبیتش میلیون‌ها نفر از آن استفاده می‌کردند و بین کاربران ایرانی به «گودر» مشهور بود، سال ۲۰۰۵ راه‌اندازی شد. برای مدت‌ها، تا پیش از ظهور و اوج گرفتن پدیده‌ای به نام شبکه‌های اجتماعی، RSS تنها ابزار بسیاری از کاربران اینترنت برای مطلع شدن از اخبار روز بود.

آغاز دهه‌ی بعدی میلادی، با افول RSS همراه بود. گوگل سرویس ریدر را در سال ۲۰۱۳ تعطیل کرد تا بسیاری از کاربران اینترنت مرگ RSS را اعلام کنند. «مرگ RSS» البته اتفاقی ناگهانی و یک‌شبه نبود.استیو گیلمور، نویسنده‌ی تک‌کرانچ در سال ۲۰۰۹ نوشته بود:

زمان آن رسیده است تا کاملا از RSS جدا شویم و به توییتر بپیوندیم.

گیلمور اینگونه استدلال می‌کرد که توییتر اساسا خود یک فید RSS بهتر است و علاوه بر مقالات و اخبار، نظر کاربران درباره‌ی موضوعات روز را نیز نشان می‌دهد. توییتر علاوه بر دنبال کردن «کانال‌ها» به کاربران این امکان را می‌داد تا «دیگر کاربران» را هم دنبال کنند.

امروزه اگرچه RSS نمرده است؛ اما به‌هیچ‌وجه شکوه و جلال سابق را هم ندارد. بسیاری تلاش کرده‌اند تا دلیل از دست رفتن جذبه‌ی RSS را پیدا کنند. شاید بهترین توضیح برای علت افول RSS، همان باشد که گیلمور در سال ۲۰۰۹ به آن اشاره کرد. شبکه‌های اجتماعی درست مانند RSS فیدی از آخرین اخبار اینترنت را در اختیار کاربر می‌گذارند. شبکه‌های اجتماعی توانستند جای RSS را بگیرند، چون فید بهتری داشتند. این شبکه‌ها همچنین برای شرکتی که صاحب آن‌ها است، بسیار سودآورند؛ برای مثال، خیلی‌ها عقیده دارند گوگل سرویس ریدر را تعطیل کرد تا کاربران به استفاده از گوگل پلاس ترغیب شوند. گوگل می‌توانست از راه‌های متعددی از گوگل پلاس کسب درآمد کند؛ راه‌هایی که هیچ‌کدام از آن‌ها با گوگل ریدر میسر نبود. مارکو آرمنت، خالق اینستاپیپر سال ۲۰۱۳ در وبلاگش نوشته بود:

گوگل ریدر جدیدترین قربانی جنگی است که فیسبوک به‌صورت ناخواسته آن را آغاز کرده است؛ جنگ تصاحب همه‌چیز. درحالی‌که گوگل از لحاظ فنی مالک ریدر بود و می‌توانست از سیل عظیم اخبار و اطلاعات درون آن به‌نحوی استفاده کند، اما چنین کاری با استراتژی گوگل پلاس در تضاد بود. آن‌ها می‌خواستند تمامی کاربران، همه‌چیز را از طریق گوگل پلاس بخوانند و به اشتراک بگذارند، تا پلاس بتواند از لحاظ درآمد تبلیغاتی با فیسبوک رقابت کند.

بنابراین هم شرکت‌ها و هم کاربران متوجه شده بودند که استفاده از شبکه‌های اجتماعی نسبت به RSS برایشان مفیدتر خواهد بود.

تئوری دیگری هم وجود دارد که می‌گوید RSS در طول عمرش همیشه مخصوص خوره‌های اینترنت بود و هیچ‌گاه نتوانست راه خود را به میان کاربران عادی پیدا کند. حتی نیویورک تایمز هم که برای استفاده از RSS مشتاق بود، در مقاله‌ای که برای معرفی آن در سال ۲۰۰۶ نوشته بود، اعتراف کرد «حتی اسم این سرویس هم چندان کاربرپسند نیست و گویی توسط خوره‌های کامپیوتر ابداع شده است». تا پیش از طراحی آیکون RSS در سال ۲۰۰۴، وب‌سایت‌هایی مانند نیویورک تایمز از یک آیکون نارنجی که روی آن XML نوشته شده بود استفاده می‌کردند؛ طرحی که برای کاربر عادی در بهترین حالت «نه‌چندان جذاب» و در بدترین حالت «ترسناک» است. حتی همین حالا هم اگر به یک کاربر عادی بگویید «RSS مرده است» احتمالا در پاسخ، از شما خواهد پرسید «اصلا RSS چیست؟»

آیکون RSS

این عدم خو گرفتن تنها مخصوص کاربران معمولی نبود و حتی بسیاری از گیک‌ها هم هیچ‌گاه نتوانستند با RSS احساس راحتی کنند. اصولا RSS به‌گونه‌ای طراحی نشده بود تا تکنولوژی کاربرپسندی باشد. کاربران هم به محض اینکه گزینه‌ی بهتری در اختیارشان قرار گرفت، به‌سمت آن کوچ کردند.

شاید اگر RSS بیشتر توسعه داده می‌شد و بسیاری از محدودیت‌های آن برطرف می‌شد، می‌توانست نجات پیدا کند. شاید RSS باید به‌گونه‌ای توسعه داده می‌شد که دوستانی که دنبال‌کننده‌ی یک کانال یکسان بودند، می‌توانستند نظر خود درباره‌ی یک مقاله‌ی خاص را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. درحالی که فیسبوک توانست سریع پیشرفت کند و مرزها را به‌سرعت درهم بشکند، جامعه‌ی RSSهمچنان درتلاش برای رسیدن به اجماع بود. انشعاب‌های RSS هم به‌خوبی نشان می‌دهند که چنین کاری چقدر سخت یا حتی در مواردی نشدنی است.

پس اگر بخواهیم به این سوال که «چه بر سر RSS آمد؟» پاسخ بدهیم، باید گفت «شبکه‌های اجتماعی جایگزین آن شدند». حال اگر هنوز برایتان جای سؤال است که «چرا شبکه‌های اجتماعی توانستند جایگزین RSS شوند؟» پاسخ احتمالی این است که «کسانی که درگیر توسعه‌ی RSS بودند، با چالش‌های بزرگ‌تری نسبت به سازندگان فیسبوک روبه‌رو بودند». آن‌گونه که دورنفست در میلینگ لیست توسعه‌دهندگان RSS نوشته بود، «مشکل اصلی سیاست‌بازی است».

امروزه اکثر کاربران با شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان جایگزینی برای RSS کنار آمده‌‌اند

در انتها امروز ما مانده‌ایم و سیلوهایی از اطلاعات که تنها در اختیار چند شرکت است. درواقع شاید بتوان گفت که توانسته‌ایم به‌نوعی به آینده‌‌ای برسیم که کوین ورباخ در ۱۹۹۹ آن را پیش‌بینی می‌کرد. وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های مهجور بسیاری هستند که برای بقا تنها به هم‌نشری از طریق فیسبوک و توییتر متکی هستند؛ اما هم‌نشری در وب تنها از طریق کانال‌های انگشت‌شماری صورت می‌پذیرد و هیچ‌کدام از کاربران، کنترلی که ورباخ متصور بود روی داده‌های خود و شخصیت مجازی‌شان ندارند. یکی از دلایل چنین اتفاقی این است که RSS به عنوان یک فرمت متن‌باز، نمی‌توانست کنترل مورد نیاز روی اطلاعات کاربران را برای شرکت‌های بزرگ فراهم کند و به همین دلیل از آن پشتیبانی نشد؛ اما دلیل دیگر هم می‌تواند آسان‌تر بودن طراحی و مدیریت «سیلوهای متمرکز دیتا» برای شرکت‌ها باشد. وقتی بحث توسعه‌ی مشارکتی و متن‌باز درمیان باشد، رسیدن به اجماع سخت‌ترین و زمان‌برترین چالش است و بدون آن توسعه‌دهنده‌ها با ایجاد انشعاب، اقدام به تولید استانداردهای متعددِ رقیبِ یکدیگر می‌کنند؛ استانداردهایی که شاید کمکی به کامل‌تر شدن و بهبود یکدیگر نکنند. یکی از درس‌هایی که می‌توان از داستان RSS گرفت این است که اگر خواهان اینترنت باز و آزاد هستیم، باید یادبگیریم به‌نوعی با یکدیگر کنار بیاییم.

کوچ مهندسین شاغل در سیلیکون ولی به سوی صنعت بلاک چین

این روزها شاهد قدرت نمایی ارز دیجیتالی و بلاک چین هستیم؛ طوری که طی ماه‌های اخیر بسیاری از مهندسان و توسعه‌دهنده‌های شاغل در شرکت‌های بزرگ و نام‌دار سیلیکون‌ولی به دنبال استفاده از فرصت‌های موجود در حوزه‌ی ارزهای دیجیتالی و بلاک‌چین بوده و قصد دارند سیلیکون‌ولی را ترک کنند.

شرکت‌های بزرگی نظیر فیس‌بوک، گوگل، اپل، نتفلیکس و آمازون همواره از مقاصد اصلی برنامه‌نویسان و مهندسین به شمار می‌روند اما همین غول‌های فناوری نیز به سرعت در حال از دست دادن توسعه‌دهندگان خود هستند که با میل و اشتیاق فراوان جذب صنعت بلاک‌چین می‌شوند.

استقبال برنامه نویسان ازتکنولوژی بلاک چین

بسیاری از تکنسین‌ها و برنامه‌نویسان مطرح شاغل در سیلیکون‌ولی مانند ماکسیمیلیان وانگ و کی ژو که هر دو ازجمله کارمندان اسبق فیس‌بوک و گوگل به شمار می‌روند، با جداشدن از این غول‌های فناوری به دنبال یافتن فرصت‌های مناسب در صنعت بلاک‌چین هستند. گفتنی است این دو از جمله کسانی بودند که بسیار زودتر از دیگران به ظرفیت‌ها و اهمیت تکنولوژی بلاک‌چین پی برده و پیش از توجه جهان به ارز رمزنگاری شده و همگانی شدن آن در سال ۲۰۱۷ میلادی تلاش خود برای بهره‌برداری ازاین صنعت را آغاز کردند. از آن زمان تاکنون وانگ و ژو شدیدا مجذوب صنعت بلاک چین شده و اقدام به سرمایه‌گذاری در آن کرده‌اند.

اگرچه امروز تکنولوژی بلاک چین و ارز رمزنگاری‌شده در سراسر جهان شناخته شده است، اما حدود یک سال قبل تکنولوژی ناشناخته به شمار می‌رفت. به همین دلیل اگرچه خوش‌بین‌ترین سرمایه‌گذاران نیز با شک و تردید به آینده بلاک‌چین و ارز رمزنگاری شده نگاه می‌کردند، اما می‌توان گفت که اعتقاد راسخی به این تکنولوژی نوظهور داشتند. پس از استقبال گسترده از بلاک‌چین و ارز دیجیتال، سرمایه‌گذارانی نظیر پریثی کاسیردی تصمیم به ترک حوزه فعالیت پیشین خود گرفته و جذب صنعت بلاک چین شدند.

درحالی که حضور و فعالیت در صنعت بلاک‌چین ریسکی بزرگ برای سرمایه‌گذاران به شمار می‌رفت، آنان بر این عقیده بودند که این ریسک ارزش پذیرفتن خطرات موجود را دارد. درمقابل دنیای بلاک چین این فعالان و سرمایه‌گذاران مشتاق را با آغوش باز پذیرفته است. این تکنولوژی جدید نه تنها بهترین و مجرب‌ترین مهندسان و توسعه‌دهندگان را جذب خود کرده است، بلکه سابقه‌ی فعالیت این افراد در غول‌های فناوری نظیر گوگل، اپل، فیس‌بوک و ... نیز موجب افزایش اعتبار صنعت بلاک‌چین و ارز دیجیتال شده است.

همه به خوبی از دشواری‌های کسب موقعیت شغلی در شرکت‌هایی نظیر گوگل، آمازون و فیس‌بوک مطلع هستند؛ در چنین شرایطی وقتی افرادی که دارای موقعیت‌های ممتاز در این غول‌های فناوری جهان هستند به سادگی از شرایط کاری جذاب خود گذشته و جذب پروژه‌های مرتبط با تکنولوژیبلاک چین می‌شوند، این موضوع بیانگر اهمیت، کیفیت و ظرفیت‌های این صنعت است. علاوه براین بسیاری از مهندسان شاغل درشرکت‌های بزرگ مستقر در سیلیکون‌ولی در دهه‌ی سوم و اوایل دهه‌ی چهارم زندگی خود هستند و این موضوع کمک شایانی در پذیرش و جذب تکنولوژی و پروژه‌های جدید توسط آنان می‌کند.

چرا بلاک‌چین و ارز دیجیتال مورد توجه شرکت‌های بزرگ فناوری قرار نمی‌گیرند؟

کسب درآمد بیشتر انگیزه فعالان تکنولوژی بلاک چین و ارزدیجیتال نیست، بلکه اعتقاد مستحکم این افراد به آینده این فناوری و ظرفیت‌های فراوان آن برای جایگزینی روش‌های سنتی و کمک به توسعه‌ی روز افزون این تکنولوژی نوظهور، از جمله دلایل گرایش مهندسین، توسعه‌دهندگان و سرمایه‌گذاران علاقه‌مند به صنعت بلاک‌چین به شمار می‌رود.

جذابیت تکنولوژی بلاک چین نظر شرکت‌های بزرگ فعال در حوزه فناوری اطلاعات را جلب کرده است

جذابیت تکنولوژی بلاک‌چین سبب شده است که برخی شرکت‌های بزرگ فعال در حوزه‌ی فناوری اطلاعات نیز به آن علاقه نشان دهند. برای مثال فیس‌بوک تیمی از متخصصان خود را برای تحقیق در زمینه‌ی بلاک‌چین به کار گرفته است. اما با توجه به این‌که فیس‌بوک شرکتی بزرگ و شناخته شده است، باید با موانع و محدودیت‌های بسیاری در مقایسه با استارتاپ‌های نوپا دست و پنجه نرم کند. مشکل عمده و بزرگ دیگری که فیس‌بوک با آن مواجه خواهد بود عرضه‌ی اولیه سکه‌ی دیجیتال است؛ چرا که مدیران فیس‌بوک در قبال سهام‌داران خود مسئول بوده و دلایل قانع‌کننده‌ای برای ورود به حوزه تکنولوژی بلاک‌چین ارائه کند. همچنین یافتن مناسب‌ترین روش برای جایگزینی مدل تجاری فعلی فیس‌بوک با تکنولوژی بلاک‌چین از جمله دیگر چالش‌های پیش‌روی این غول فناوری سیلیکون‌ولی به شمار می‌رود.

در مجموع می‌توان گفت چالش‌های موجود بر سر راه شرکت‌های بزرگ فناوری اطلاعات مانع از حضور جدی آن‌ها در صنعت بلاک چین و ارز رمزنگاری شده درآینده نزدیک خواهد بود. با وجود تمام مباحث مطرح شده مهندسین و توسعه‌دهندگان همچنان بر این عقیده‌اند که تکنولوژی بلاک‌چین و ارز دیجیتال آینده‌ی بسیار درخشانی خواهند داشت و آنان حاضر هستند با پذیرش ریسک از دست رفتن موقعیت‌های ممتاز شغلی خود در بهترین و بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری اطلاعات در جهان، به رشد و توسعه‌ی صنعت بلاک‌چین و ارز دیجیتال کمک کرده و زودتر از زمان پیش‌بینی شده زمینه‌ی شکوفایی آن را فرآهم کنند.